حرف دل

حرف دل

دو سه بار امدم پیام بدم نتونستم گفتم شاید نخواد
سرم رو رو بالش گذاشتم
آهنگی که فرستاده بود رو گوش دادم
دوباره برگشتم ،گفتم نه من با اون چیکار دارم
من دلتنگش شدم باید بهش پیام بدم
اما باز وقتی آخرین پیامش یادم امد
آروم گوشی رو کنار گذاشتم سرم رو کردم زیر پتو صدای آهنگ رو بالابردم کلی گریه کردم با خودم ...
با خودم میگفتم ینی اونم اینجوری دلتنگم شده
ینی الان حالش مثل منه ، الان چیکار میکنه
نمیدونم چرا اون شب میخواستم بدونم حالش چطوره ، انگار اونم حالش مثل من بود...
آخه چرا باید اینجوری حالم بد میشد یهو...
دیگه نتونستم نصف شبی بهش پیام دادم
یه روز گذشت نگا نکرد دو روز گذشت ، سه روز ...
روز چهارم فهمیدم که دیگه اون پیامم رو هیچ وقت نگا نمیکنه ...
همون لحظه ی که دلم یهو واسش رفته بود
اونم دلش رفته بود ...
من باید چیکار میکردم ، تو بگو من باید چیکار میکردم ...
مگه من تو رو دست کی سپرده بودم ، تو هیچ وقت نمردی ... من هنوزم هرشب بهت پیام میدم ...

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[ سه شنبه 26 تير 1397 ] [ 1:10 ] [ علی ]
[ ]